در عصر دانايي، دانش اساسي ترين سرمايه ي انسان ها، سازمان ها و حكومت هاست. اين عصر، عصر رشد حيرت انگيزعلوم و فناوري ها، هم افزايي ميان آن ها و تغيير شتابان و عصر پيچيدگي ،آشوب و سامانه هاي باز است. اغلب اين تغييرات را نمي توان مهار كرد، بلكه مي توان به پيشوازش رفت و از آن پيش افتاد. پيش بيني هاي ذهني از جمله مولفه هاي حساس مديريت مدرن است. پيش بيني ها هميشه اشتباه از آب در نمي آيند،
بلكه آن ها مي توانند به شكل قابل قبولي درست باشند و اين مساله بسيار خطرناک است. اغلب اين پيش بيني ها بر پايهاين فرض بنا مي شود كه “ جهان فردا شبيه به جهان امروز خواهد بود". مشكل اصلي در دنياي امروزي نبود اطلاعات نيست، بلكه فقدان ظرفيتي مناسب براي شناسايي و انتخاب اطلاعات درست و حساس است. آيا راه حل جستجوي پيش بيني هاي بهتر، تكنيک هاي بهتر و يا بكارگيري پيش گو هاي مجرب تر است؟ نيروهاي زيادي در شكل دهي به
آينده دخيل بوده و عليه پيش بيني دقيق عمل مي كنند. امروزه آينده ثابت نبوده و يک هدف متحرک است و ديگر، پيش بينيهايي كه از گذشته استنتاج شده باشند، قابل اتكا نيستند .در اوايل سده 21 ، جهان از حالت دورههاي منقطع تغيير، به سمت دوره بلند مدت تغيير دايم دگرگون شد. در نهايت اينكه ما براي برنامهريزي و تصميمگيريهاي بهتر نيازمند درک و فهم آينده هستيم، از اين رو دفتر مطالعات و پژوهشهاي اداري مركز آموزش و پژوهش هاي توسعه و آينده نگري اقدام به تهيه منبع چكيدهاي جهت آشنايي كاركنان و مديران نظام اداري كشور با ادبيات و واژگان حوزه آينده پژوهي نموده است.
ضرورت آینده پژوهی
بسياري از حوادث و رويدادهاي آينده قابل پيش بيني و انقياد هستند. دخالت انسان در اين روند موجبات تغيير و
تحولات مطلوب را ايجاد خواهد كرد. اما در اغلب موارد اشتغال به زمان حال و تلاش در جهت رفع مشكلات موجود،
مانع از آن مي شود كه مديران و تصميم گيرندگان به آينده بيانديشند؛ حال آنكه مشكلات كنوني ناشي از عدم
شناخت آينده اي بوده است كه اينک "زمان حال" ناميده مي شود. به بيان روشن تر، بحران ها و مشكلات كنوني،
موجه ترين دليل براي انديشيدن پيرامون درباره ي آينده است. ناگفته پيداست كه بحران هاي امروز نتيجه ي قهري
نپرداختن به موانع و مشكلات، قبل از بروز آنها به شكل بحران است.
عامل ديگري كه پرداختن به آينده را اجتناب ناپذير مي سازد، در سرعت تحولات نهفته است. تحولات حيرت آور عصر
حاضر، ناشي از دگرگوني هاي شگفت در حوزه ي فناوري و روند شتابناک جهاني شدن مي باشد. شايد تحول در فناوري عمده ترين نقش را در ايجاد چنين فضايي ايفا مي كند، زيرا تحول فناوري به مثابه تغيير در شئون و ابعاد مختلف زندگي است. بايد توجه داشت كه حضور عاملانه در روند تحولات آينده، كاهش تهديدات و افزايش فرصت ها و گزينه ها، نيازمند رويكردي آينده پژوهانه است كه امكان كنش گري در رخدادهاي آينده را فراهم مي سازد.
امروزه تغييرات با نرخ سريعتري بوقوع مي پيوندند. تغييرات فناوري و متعاقبا تغيير در ديگر جنبه هاي زندگي، افزايش روز افزون وابستگي متقابل كشورها و ملل، تمركز زدايي جوامع و نهادهاي موجود كه بدليل گسترش فناوري اطلاعات شتاب بيشتري يافته است، تمايل روزافزون به جهاني شدن به همراه حفظ ويژگيهاي ملي، قومي، فرهنگي و بسياري عوامل ديگر، لزوم درک بهتر از "تغييرات" و " آينده" را براي دولتها، كسب وكارها، سازمانها و مردم ايجاب مي كند.
آينده اساسا قرين به عدم قطعيت است. با اين همه آثار و رگه هايي از اطلاعات و واقعيات كه ريشه در گذشته و حال تصميم گيري صرفا چندين آينده محتمل بر اساس تجارب « دارند، مي توانند رهنمون ما به آينده باشند. ادامه
غفلت از رصد تغييرات آتي را در پي خواهد داشت و با تلخكامي روبرو خواهد شد. عدم قطعيت نهفته در ،» گذشته
آينده براي بعضي، توجيه كننده عدم دور انديشي آنان است و براي عده اي ديگر منبعي گرانبها از فرصت ها.
تاریخچه آینده پژوهی
از زماني كه بشر بر زمين گام نهاد همواره اشتياق فهم و درک آينده را داشته است. تلاش براي شناخت آينده توسط بشر به اشكال گوناگون در ادوار تاريخ بصورت متفاوت انجام شده است؛ در عهد باستان پيشگويان و كاهن ها از طريق سير در احوال كواكب، سوابط و سيارهها و اجرام سماوي و رمل و اسطرلاب و علوم غريبه و ... نمونه هايي از كساني هستند كه در گذشته تلاش كردند به نحوي به اين اشتياق در نزد خاص و عام را پاسخ دهند. براي مثال از روي رنگ آب نيل تشخيص ميدادند كه سال آينده مثلاً سال پُر باراني خواهد بود يا خير.
اولين نشانه هاي جديتر توجه بشر به آينده در عصر روشنگري ديده مي شود، عصري كه بشر باور داشت كه علوم
براي هر چيزي راه حلي خواهند يافت. قوانين نيوتن در مورد حركت، درک و تحليل بسياري از پديده ها را ممكن
ساخته بود. در اثر رشد شتابان علوم در اين دوره، متفكرين عصر روشنگري واقعا به اين نتيجه رسيده بودند كه تنها زمان مي خواهد تا همه قوانين و قواعد جامعه و محيط پيرامون بشر معلوم و آشكار شود .
اولين فعاليت آيندهپژوهي در قالب يک تحليل علمي در سالهاي 1930 تا 1933 توسط يک گروه محققين و با سرپرستي ويليام اف آگبرن در زمينه جامعه شناسي كه علم نوپايي شناخته مي شد، در آمريكا انجام شد. اين گروه براي اولين بار متدولوژي هاي علمي نظير برونيابي و بررسي هاي علمي را در مورد روندهاي اجتماعي روز آمريكا به انجام رسانده و ضمن انتشار اولين كاتالوگ روندها، موفق به آينده بيني هاي مهمي از جمله افزايش نرخ مهاجرت و ازدياد طلاق شد. همچنين بلافاصله پس از جنگ جهاني دوم و به دنبال تجزيه و تحليل تكنولوژي هاي مورد استفاده در آلمان و ژاپن، متدهاي نويني براي آينده پژوهي ابداع شد و در نتيجه آن دستاوردهاي تكنولوژي مهم دهه های 1950 و 1960 شامل رادار، موشک هاي باليستيک قاره پيما و حمل و نقل هوايي از قبل پيشبيني شد.
در دوران جنگ سرد و مسابقه تسليحات هسته اي، دغدغه مهم دستاندركاران نظامي، پيش بيني زنجيره رخدادهايي بود كه پس از يک رويارويي احتمالي هسته اي مي توانست اتفاق بيفتد. از همين رو، اولين بازيهاي جنگي بوجود آمد. اينها مدلهايي از يک رويارويي هسته اي بودند كه احتمالات مختلف را بررسي و تحليل مي كردند. شكل كاملتر اين مدل ها، موجب بوجود آمدن سناريو شدند كه امروزه يكي از مهم ترين ابزارهاي آيندهپژوهي محسوب مي شود. با
كمک اين سناريوها، سلسله رويدادهاي متصور در يک زمان بسيار كوتاه پس از شروع يک جنگ هسته اي، قابل تصور و مدل كردن بوده و در نتيجه مي توان عكس العمل ها و نحوه آمادگي هاي لازم براي روبرو شدن با چنين جنگي را تدوين نمود. اين مشابه همان نقشي است كه سناريو به عنوان يک ابزار در آيندهپژوهي فعلي بازي مي كند.
درسال 1964 نياز به پيش بيني تكنولوژي، منجر به انجام يكي از مشهورترين ارزيابي ها با استفاده از روش دلفي گرديد. در چارچوب حمايت هاي موسسه رند، خبرگان فنآوري هاي مختلف طي يک پروژه مشترک مامور شدند كه« تحولات مهم علمي » تكنولوژي هاي نوظهور در يكصد سال آينده را پيش بيني نمايند. بررسي آنان شش مقوله « سيستم هاي تسليحاتي » و « جلوگيري از جنگ » ،« پيشرفت در زمينه علوم فضايي» ،« اتوماسيون » ،« كنترل جمعيت » را شامل مي شد. اين تكنيک از افراد مي خواست كه ضمن ارايه ارزيابي خود، پراكندگي پاسخ هاي ساير خبرگان را نيز در نظر گرفته و پس از بحث در مورد تفاوت ها، نهايتا ارزيابي هاي تجديد نظرشده خود را ارايه كنند. نتايج اين تكنيک به طرز عجيبي در پيش بيني ظهور تكنولوژي هاي دهه هاي بعدي، دقيق بود.
آينده پژوهي بمثابه يک فعاليت عمومي از دهه شصت آغاز شد. برتراند دوژوئنل (Bertrand de Jouvenel) اولين مطالعه نظري در مورد آينده را نتيجه گرفت ،« هيچ واقعيتي در مورد آينده وجود ندارد » نوشت. او در اين زمينه با اشاره به اين كه « هنر گمان » بنام كه يافتن مدارک و استنتاجات براي آينده، نيازمند روش هايي غير متداول مي باشد.
ویژگی ها و مفروضات آینده پژوهی
ارائه تصويري جامع و مانع از آيندهپژوهي و تعريف حوزه ي اخلاقي آن نيازمند تشريح ويژگي هاي آينده پژوهي در
حوزه ي مفهومي و ماهوي آن است. اطلاق اين قيدها حد و حصر آينده پژوهي را تا اندازه اي مشخص خواهد ساخت:
- آينده ها، متعدد و متكثرند و انسان در انتخاب آن تا اندازه اي مختار است.
_ آينده الزاماً ادامه ي خطّي گذشته و حال نيست؛ مي تواند روند و جريان نويني باشد، زيرا در شكل پذيري
آينده عوامل متعددي دخالت دارند.
- هدف مطالعه ي آينده، مديريت روندها، انطباق با شرايط بقا و رشد، احراز آمادگي براي موارد پيش بيني نشده است. به عبارت ديگر آرمان آينده پژوهي كشف آينده هاي محتمل، گزينش بهترين و در صورت امكان
معماري آن است.
- آينده پژوهي پيش گويي رخدادهاي آينده نيست، بلكه پيش بيني آنهاست (پيش گويي دال بر ترسيم آينده اي
قطعي و پيش بيني ارائه ي احتمالي نسبي است). آينده به طور قطع و يقين در تمامي ابعاد تعيين نشده است،
بلكه وابسته به تصميم هايي است كه در زمان حال اتخاذ مي شود.
- آينده پژوهي موضوعي بين رشته اي است و تحول علوم و فناوري ها در آن تأثيري مستقيم و بي واسطه دارد.
- آينده پژوهي به شدت از نظام ارزشي و نگرشي آينده پژوه تأثير ميپذيرد.
- آينده پژوهي به مثابه برنامه ريزي براي آينده نيست، بلكه ترسيم بديل هاي مختلفي است كه تصميم سازان،
يكي از آنها را انتخاب خواهند كرد. از همين روي آينده پژوهي قصد دارد در جهت كاهش عدم قطعيت ها
بكوشد و يا به بيان روشن تر، عدم قطعيت ها را مديريت كند.
- آينده پژوهي آميزه اي از علم و فناوري است.
تعریف آینده پژوهی
آينده پژوهي، فرآيند تلاش سيستماتيک براي نگاه به آينده بلند مدت علم، تكنولوژي، محيط زيست، اقتصاد و
اجتماع مي باشد كه با هدف شناسايي تكنولوژي هاي عام نوظهور و تقويت حوزه هاي تحقيقات استراتژيكي است كه احتمالاً بيشترين منافع اقتصادي و اجتماعي را به همراه دارند. ( Martin, 2000 ) در حقيقت مي توان گفت آينده پژوهي، فرآيندي سيستماتيک، مشاركتي و گردآورنده ادراكات آينده است كه چشم اندازي ميان مدت تا بلند مدت را با هدف اتخاذ تصميمهاي روزآمد و بسيج اقدامات مشترک بنا مي سازد. ( Gaveagan, 2001 ) لوک معتقد است آينده پژوهي ابزاري سيستماتيک براي ارزيابي آن دسته از توسعه هاي علمي و تكنولوژيكي است كه ميتوانند تأثيرات
بسيار شديدي بر رقابت صنعتي، خلق ثروت و كيفيت زندگي داشته باشند. ( Luke Georghiou, 1996 )
ايروين و مارتين اهداف آينده پژوهي را به شش دسته اصلي ذيل تقسيم مي نمايند:
1) تعيين جهت
2) تعيين اولويت
3) ايجاد يک هوش آينده نگر
4) ايجاد اجماع
5) حمايت و پشتيباني
6) ارتباطات و آموزش
در مجموع به نظر مي رسد كه اهداف يک فعاليت آيندهپژوهي را مي توان به دو دسته تقسيم نمود:
اهداف عام: آن دسته از اهدافي است كه در هر برنامه آيندهپژوهي به صورت كم يا زياد اتفاق مي افتد و كم و
بيش شاهد آن هستيم.
اهداف خاص: الزاماً آن هدف در هر فعاليت آينده نگاري محقق نمي شود و تحقق آن هدف نيازمند توجه ويژه
به آن است.
آينده پژوهي ) Futuring ( شاخه اي از علم و فناوري است كه با كشف آينده و شكل بخشيدن به دنياي مطلوب فردا
سروكار دارد:
- علم است؛ چون مباني معرفتي و نظري دقيق و متدولوژي علمي دارد و در دانشگاه هاي پيشرفته ي دنيا
به عنوان يک رشته ي تحصيلي، آموزش داده مي شود.
- فناوري است؛ چون بر پايه ي يک مجموعه از تكنيک هاي علمي استوار است و مي تواند در حل وفصل
مسايل پيچيده ي جامعه، و هم چنين در ”ساختن آينده“ به كار آيد. آينده پژوهي در زمره ي ”فناوري هاي
نرم“ قرار مي گيرد.
آينده پژوهي مشتمل بر مجموعه تلاش هايي است كه با استفاده از تجزيه و تحليل منابع، الگوها و عوامل تغيير و يا ثبات، به تجسم آينده هاي بالقوه و برنامهريزي براي آنها مي پردازد. آينده پژوهي منعكس مي كند كه چگونه از دل تولد مي يابد « فردا » واقعيت ،« امروز » تغييرات يا تغيير نكردن .
آينده پژوهي معادل لغت لاتين «Futures Study» است. كلمه جمع Futures به اين دليل استفاده شده است كه با بهرهگيري از طيف وسيعي از متدلوژي ها و بجاي تصور « فقط يک آينده » به گمانه زني هاي سيستماتيک و خردروزانه، در مورد نه فقط یک آینده بلکه چندین آینده مبادرت می شود.
اجزای آینده پژوهی
آينده از تعامل چهار عنصر ايجاد مي شود.
- روندها : (Trends) فسرشتي تكراري و تناوبي دارند و تجربه، سابقه و اطلاعاتي از آنها موجود است.
- رويدادها (ضد روند):(Events) سرشتي ضد روند دارند، غيرتناوبي و به صورت يكباره پديد ميآيند. هيچ
تجربه و سابقه تاريخي و دادهاي از آنها وجود ندارد. از اينرو در آينده مديريت رويدادها؛ بيش و پيش از آنكه
تجربه لازم باشد نوآوري و خلاقيت مهم است.
- تصاوير: (Images) نشان ميدهند بازيگران چه عزم و اراده اي دارند و بر اين اساس مطالعه اين تصاوير براي
فهم و درک آينده به ما كمک ميكند. برنامه ها، چشم اندازها، استراتژي ها، استراتژي هاي رقيب مثلا چشم
انداز 1404 ، طرح خاورميانه بزرگ از اين جملهاند.
- اقدامات: (Actions) هدف آينده پژوهي پيشبيني نيست بلكه قصد دارد پيامد رفتار بازيگران در شكل گيري
آينده هاي بديل را بررسي كند. If then و بدنبال خلق گزينه هاي راهبردي هستيم.
مثلت آینده پژوهی
در عرصه مديريت اصولا مديريت اقدامي است براي آينده و اداره رخدادهايي كه در حال اتفاق افتادن است. گذشته
ها گذشته و ديگر تغييري برنميتابد. حال گريزپا تبديل به گذشته خواهد شد. آينده تنها فرصتي است كه در آن و با
آن بدنبال آرمانها، آرزوها، اهداف، استراتژي ها و ... هستيم؛ و در نهايت بدنبال صيد پيش دستانه فرصت ها و پرهيز از مخاطرات هستيم.
مثلث آينده پژوهي حاصل تقابل سه نيروي متفاوت است كه عبارتند از:
- كشش آينده: الزامات و اقتضاياتي كه به ما ميگويد چشم انداز خلق كن، استراتژي تدوين و اجرا كن. اغلب
برنامه ريزيهاي خردمندانه براي آينده است. - فشار حال: مشكلات و چالش هايي كه بايد در حال حاضر حل شوند. ( Future is now )
- وزن گذشته: تركيب تمامي مسائلي كه ما آموخته ايم، دروه هاي آموزشي، تجربيات گذشته و ...